- آموزشی

خط قرمزهای طراحی گرافیک: خطاهای طراحی

مرز بین طراحی موفق و ناموفق، گاهی آنقدر باریک و نامحسوس است که تا محصول گرافیکی منتشر نشده، موفقیت یا شکست آن واضح نیست. گاهی یک پافشاری کوچک روی خواسته‌ای اشتباه، می‌تواند طراحی شما را به حدی ضعیف بکند که باعث شکست کل پروژه فروش محصول شما گردد.

در این مبحث کوتاه، اشاراتی به رایج‌ترین خطاهایی می‌کنم که طی سال‌های فعالیتم با آن مواجه شده‌ام. عامل این خطا گاهی خودِ طراح نبوده است و پافشاری و خواستهء مشتری منجر به این اشتباهات گردیده است. از این رو خواندن این مطلب برای شمایی که قصد سفارش یک کار طراحی به گرافیست دارید، بسیار مفید است.

◄نویسنده: مهدی محجوب، طراح گرافیک

چه سفارش‌دهنده باشید، چه طراح، نکات مهمی در طراحی وجود دارد که هرنوع بی‌وتوجهی به آن‌ها، می‌تواند طراحی شما را به فاجعه ختم کند. من اسم این نکات را خط قرمز‌های طراحی گذاشته‌ام.
اما چرا خط قرمز؟ چون طراح می‌تواند تا قبل از برخورد با این موارد، در مورد خواسته‌های مشتری “انعطاف” داشته باشد، اما پس از آن براحتی طراحی در مسیر شکست قرار گرفته و تاثیرات خوبی بر مخاطب و فروش محصول نخواهد گذاشت. تقریبا همه گرافیست‌های باتجربه، با این خط قرمزها آشنایی دارند، اما توان آن‌ها برای بحث و قانع کردن مشتری یکسان نیست. اکثرا هر گرافیست یک “آستانه تحمل و تسلیم” دارد. خود من هم ممکن است با فشار بیش از اندازه مشتری و اصرار او، از این خط قرمزها عبور کنم، اما حتما قبل از آن مشتری را در مورد اتفاقات بعدی و مسئولیت‌های او در این تصمیم توجیه می‌نمایم. اما نگاهی به این خط قرمزها:

۱٫ تعداد فونت:
معمولا اشتباهات مرتبط با متن، اولین خطاهایی هستند که دیده می‌شوند. در یک صفحه طراحی، بهتر است نهایتا از دو نوع فونت استفاده شود. حتی توصیه می‌کنم این دو نوع فونت هم هم‌خانواده بوده و تضاد زیادی با هم نداشته باشند. کاربرد اشکال گوناگون نظیر نازک و بولد از یک فونت در کنار هم بهتر از قرارگیری فونت‌های کاملا بی‌ربط است. در بعضی اقلام تبلیغاتی نظیر کارت ویزیت، این مساله حیاتی‌تر است. اگر فکر می‌کنید بخشی از متن شما مهمتر یا متفاوت است، انتخاب فونت متفاوت برای آن تنها راه نشان دادن این مساله نیست! گاهی به راحتی با تغییر اندازه یا مکان آن بخش خاص از متن، یا همجواری آن با یک عنصر گرافیکی دیگر، می‌توان به همان هدفِ حساس کردن آن بخش متن رسید.

۲٫ خوانایی فونت:
امروزه به هر سایت دانلود فونت که وارد شویم، با دریایی از فونت‌ها مواجه خواهیم شد که مارا برای استفاده وسوسه می‌کند. فونتی که در طراحی استفاده می‌شود ممکن است دو کارکرد داشته باشد: یا تبدیل به یک بافت شده و محتوای آن اهمیت ندارد، یا اینکه واقعا یک متن حاوی پیام است که در این مورد دوم، خط قرمز طراحی خوانا بودن متن است. بنابراین حتی اگر در متن شما فقط یک یا دو فونت استفاده شود، این همه کار نیست و متن باید براحتی قابل خواند باشد. چه به عنوان سفارش‌دهنده و چه به عنوان طراح، دقت کنیم که در دام فونت‌های دکوراتیو و تزئینی گرفتار نشویم. درست است که فونت باید از نوعی باشد که ترجیحا حسی مرتبط با پروژه را نیز منتقل کند، اما بنظر من، این مساله در مقایسه با خوانایی چندان اهمیتی ندارد. فرض کنید شما برای القای قدمت و اصالت یک محصول، از فونت‌های با تِم کهنه و قدیمی استفاده کنید. بسیار هم خوب! اما اگر این فونت به حدی افکت و تزئینات داشته باشد که خوانده نشود ،کار بیهوده‌ای انجام شده است! فونت‌های معروف و پرکاربرد دنیا همگی ساده هستند.

یکی از علل ناخوانا شدن فونت، قراردادن فونت روی یک عکس است. بهتر است چنین عکس‌هایی را تکرنگ کنید تا فونت بهتر دیده شود. یا فونت را داخل باکس رنگی (با شفافیت دلخواه) قرار دهید. راه دیگری که شخصا به آن علاقه ندارم، قرار دادن حاشیه یا استروک با رنگ متضاد برای فونت است. محدودیت‌های چاپ را نیز مدّ نظر داشته باشید. فونت روی عکس، ممکن است در چاپ مشکلاتی را ایجاد کند باز هم ناخواناتر شود.

از دیگر عوامل دخیل در خوانایی فونت، رعایت فواصل بین کلمات است. وقتی به عنوان کارفرما به طراح خود فشار می‌آورید که محتوای بیشتری را به کمک متن در صفحه تبلیغاتی بنویسد، هیچ راهی برای او نمی‌گذارید مگر اینکه فاصله کاراکترها را کم کند. اگرچه شما قصد دارید مخاطبتان اطلاعات بیشتری از مجموعه شما داشته باشد و مطلب بیشتری بخواند، اما با اینکار، درواقع هیچ چیز نمی‌خواند! بیننده تمایلی به وقت گذاشتن برای متن‌های فشرده و یا سطرهای با طول زیاد (معمولا بیش از ۶۰ کاراکتر، با احتساب فضاهای خالی) ندارد، کالای تبلیغاتی، رمان نیست! اگر فاصله‌ای بین سطرها بیش از حد زیاد می‌شود باید یک “کاربرد” داشته باشد. مثلا فاصله زیادتر بین عنوان و متن اصلی، یا بین دو پاراگراف.

 

۳٫ مرتبط بودن فونت:
اگر بنا ندارید از فونت‌های کلاسیک استفاده کنید، حداقل فونت را بر مبنای اتمسفر کار انتخاب کنید. فونت باید مرتبط به تصویری باشد که کنارش قرار می‌گیرد یا پیامی که می‌خواهد القا کند. همچنین جامعهء هدف کار نیز در انتخاب فونت دخالت دارد. فونت مناسب کوکان، لزوما مناسب سالمندان نیست. فونتی که در یک کار تک صفحه‌ای استفاده می‌شود، ممکن است برای بکارگیری در یک کاتالوگ یا کتاب داستان و… مفید نباشد. فونت روی بیلبورد، لزوما مناسب بکار بردن روی کاتالوگ نیست.

 

۴٫ رنگ‌ها و کاربرد آن‌ها:
در گرافیک (شاید بر خلاف نقاشی) اولین عامل موثر در انتخاب رنگ، “احساس” و “سلیقه” و “علاقه” نیست، چه از طرف طراح و چه از سمت کارفرما. رنگ‌ها هرکدام انرژی مشخص خود را دارند (حداقل از قرن نوزدهم بصورت علمی به اثبات رسیده است). همچنین قرارگیری آن‌ها در کنار هم بر اساس اصولی مثل فیزیولوژی بینایی، فرهنگ منطقه و محدودیت‌های چاپ و بسیاری موارد دیگر معین خواهد شد. چینش رنگ‌های متنوع، افراطی و بی‌ربط در کار، بجز در موارد معدود، می‌تواند کاملا مضر باشد. رنگ‌ها باید با اصولی در کنار هم باشند. اگر رنگ سازمانی خاصی دارید که دوست دارید حتما در کار استفاده شود، این حق طبیعی شماست، اما همنشینی سایر رنگ‌ها با آن رنگ سازمانی را به طراح بسپارید.

اگر رنگ‌ها قرار است در تماس با متن باشند، باید حتما باعث خواناتر شدن آن متن یا تقویت پیام داخل متن شوند. رنگ‌های مجاور فونت، باید کنتراست کافی با رنگ متن داشته باشند تا مزاحم خوانده‌شدن متن نباشند. اگر پس‌زمینه فونت شما رنگی بسیار نزدیک به رنگ فونت باشد، انتخاب درستی نیست مثلا متن سیاه روی پسزمینه سیاه فاجعه است. متن‌ها با چنین رنگی، جدای از اینکه سخت خوانده می‌شوند، در گرافیک چاپی، بعد چاپ باز هم به هم نزدیکتر می‌شوند و باز هم ناخوانایی تشدید می‌گردد. پس مراقب باشید متن شما در پس‌زمینه “حل” نشود.
آنگونه که قبلا گفته شد، تعدّد فونت یکی از بزرگترین اشتباهات در استفاده از فونت است. این مساله در مورد رنگ هم صادق است و نباید رنگ‌های متعدد و شارپ استفاده کرد.

۵٫ تعداد عناصر و پیام‌ها:
فقط فونت و رنگ نیست که تعداد آن در نتیجه طراحی موثر است! برخی طراحان و مشتریان برای تهیه کار، از روش “خانم معلم نقاشی” کلاس اول دبستان پیروی می‌کنند! همان معلمی که به بچه‌ها می‌گفت: همه صفحهء نقاشی را رنگ کنید و هیچ جا را خالی نگذارید! در طراحی، این کار در بسیاری موارد مضر است. کار را مملو از عناصر نکنید، بجای گفتن همه جزئیات، مهم‌ها را بگویید. تعدد پیام‌ها باعث بی‌نظمی در کار می‌شود. نمی‌توان همه چیز و همه پیام‌ها را با هم گفت، بویژه در متریال تبلیغاتی تک صفحه یا تک نما نظیر تراکت و بیلبورد.
فقدان فضای منفی در کار ضعف بزرگی محسوب می‌شود، لازم است بین عناصر فضای آزاد بگذاریم و اجازه تنفس و دیده‌شدن به آن‌ها بدهیم. از افراط در بکار بردن فیلترها پرهیز کنید.
فضاهای خالی هم خود نیاز به مدیریت دارند. عدم رعایت نظم در فواصل سفید(فضای خالی) -مثلا اطراف کار- القای شلختگی می‌کند. بهتر است فواصل سفید در همه بخش‌های کار یکسان باشد یا حداقل با همدیگر تناسب داشته باشند.

۶٫ فقدان ثبات در مجموعه کار:
افکت‌ها و رنگ‌های مختلف و بی‌ر بط، حتی اگر تعداد آن‌ها کم باشد، در ارتباط با یکدیگر ممکن است نتیجه ناخوشایندی بدهند. بهتر است در هر کار، یک دسته فونت و یک گروه رنگ مشخص انتخاب کنید و به آن وفادار بمانید. برای این انتخاب دلیل داشته باشید. سلیقهء مشتری، تنها یکی از دلایل است و از بقیه دلایل مهم‌تر نیست! قبلا گفتیم اگر سعی کنیم ده پیام مختلف را با هم و یکجا بگوییم، نتیجتا در پایان انگار هیچ پیامی نداده‌ایم. بهتر است یک یا دوپیام را بدهیم تا هیچ پیامی. به همین شکل یک عنصر هم به همین صوروت بهتر عمل می‌کند تا چندین عنصر. اگر ده‌ها محصول خود را کنار هم روی یک صفحه بگذارید، مخصولا اگر محصولات شما بی‌ربط هستند، تعجب نکنید که هیچکدامشان دیده نشوند! اگر مجبور به این کار هستید، حداقل راهی پیدا کنید که چشم بیننده روی صفحهء شما حرکت کند و انرژی آن صرف تحلیل تنوع غیرضروری صفحه نشود.

 

۷٫ تلاش برای شیرفهم کردن مخاطب!

از اغراق و بیش از اندازه توضیح دادن پرهیز کنید. ممکن است همیشه بنظر برسد که امکان اضافه کردن توضیحی به کار وجود دارد. اما این کار صحیح نیست. هرچه تعداد عناصر کار شما بیشتر باشد، دریافت پیام آن سخت‌تر می‌شود. دیزاین شما باید اجازه دهد پیام در ذهن بیننده رشد نماید، پس بخشی از پیام را اجازه دهید خودِ بیننده کشف کند. بهتر است بکمک اندازه و رنگ و…، کاری کنید که عناصر برحسب اهمیت، تدریجی دیده شوند و فرمی از “کشف” به مخاطب القا گردد.

 

۸٫ کاربرد تصویر:
هرگز عکس کوچک را بزرگ نکنید! وقتی از مشتریان عکس مرتبط با حرفه‌شان می‌خواهیم، راحت‌ترین کار را انتخاب می‌کنند و مستقیما به سراغ موتور جستجوی عکس گوگل می‌روند. نتیجه این کار معمولا خوب نیست. در واقع برای کار چاپی نیاز به تصاویر بسیار بزرگ و با کیفیت داریم. اگر طراح اقدام به بزرگ کردن یکی از تصاویر سرچ شده در اینترنت بنماید، به همان میزان کیفیت آن عکس لطمه خواهد دید. اگرچه ترفندهای انگشت‌شماری برای مخفی کردن کیفیت ضعیف تصاویر وجود دارد، اما بهتر است بجز در موارد لزوم به سمت این ترفندها نرفت. عکس‌ها حتما بعد از تایید کار توسط مشتری، باید برای چاپ تنظیم گردند. مشتری را توجیه کنید که عکس‌ها احتمالا مثل اغلب عناصر دیگر، بعد از چاپ کمی تغییر خواهند کرد.

عکسی انتخاب نکنید که از کار جلو بزند! کار گرافیکی شما، آلبوم نمایش عکس‌های یک عکاس نیست! وقتی مشتری بجای توجه به محتوای محصول تبلیغاتی، به زیبایی عکس‌ها توجه کند، یعنی پیام تبلیغ آسیب دیده است. بدیهی است که منظور من ضربهء اولیه ناشی از عکس نیست. بلکه استمرار توجه بیننده به یک عکس بجای توجه به پیام است. معتقدم حتی توجه زیاد به خود “گرافیک” بجای محتوا و پیام هم نقطهء ضعف است.

در یک صفحه، از عکس‌های بی‌ربط استفاده نکنید. اگر محصولات شما هم‌شکل هستند، بهتر است عکس آن‌ها از یک زاویه و با یک کیفیت نور و رنگ باشد. اگر محصولات بی‌ربط هستند ولی مجبورید عکس آن‌ها را کنار هم بکار ببرید، یک اشتراک بین آن‌ها ایجاد کنید. مثلا یک کادر مشترک، تنظیم گرید یکسان، افکت مشترک و امثال آن.

کار گرافیکی خود را تبدیل به آلبوم عکس نکنید! همانند فونت، افراط در عکس هم می‌تواند به کار شما لطمه بزند. اگرچه عکس خیلی از ضعف‌های طراحی را می‌پوشاند، اما به عنوان طراح، با “وکتور” بیشتر دوست باشید!

پایان

نوشته: مهدی محجوب
طراح گرافیک

طراحی گرافیک مهدی محجوب

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *