در هر شغلی، بعد از مدتی کار، رفتارهایی در انسان نهادینه میشود که لزوما همه این رفتارها خوب نیستند. هرچه سابقهء حرفهای شما بیشتر باشد، ترک این عادتها سختتر خواهد بود.
نوشته: مهدی محجوب، طراح گرافیک
عادتها، رفتارهایی هستند که بر اثر تکرار ایجاد میشوند. گفته میشود که بشر معمولا بدلیل عادتهای بدی که خلاف قانون نیست تنبیه نمیشود. اما در مورد طراحی گرافیک، به شما اطمینان میدهم که عادتهای بد حتما شما را تنبیه خواهند کرد. اگر هنوز تنبیه نشدهاید، یعنی هنوز نوبتتان نشده! در اینجا ده عادت بد اصلی طراحان گرافیک که خودم هم در مقاطعی گرفتار آنها بودهام فهرست میکنم:
- بیتوجهی به آرشیوسازی و ذخیره صحیح:
آرشیوسازی، یکی از ضعفهای ما طراحان است. معمولا ادیتهای درخواستی مشتری رو کارهای طراحی شده را روی کار قبلی انجام داده و ذخیره میکنیم. در چنین مواردی، اگر صاحبکار از ادیت قبلی خود پشیمان شود، برای برگشتن به نسخهء قبل مجبور به انجام مجدد بخشی از کار هستیم، با توجه به اینکه بعضی از مراحل طراحی بصورت تصادفی اتفاق میافتد، گاه بازگشت به مرحله قبل کاملا غیرممکن میشود.
در نظر نگرفتن خطرات از دست رفتن فایل، یکی دیگر از عادات بد طراحان است. بهتر است وقتی درحال طراحی هستیم (حداقل وقتی حجم فایل زیاد سنگین نیست)، هر چند لحظه، یکبار کلیدهای کنترل و s را بزنیم تا کار تا آن مرحله ذخیره شود. ممکن است اول سخت بنظر بیاید، اما برای خود من، تبدیل به حرکتی غیرارادی شده است.
یکی از اتفاقات نادر اما محتمل، تخریب شدن فایل فوتوشاپی در حین کار است. به این شکل که با یک شوک به سیستم در حال کار، فایل پروژه به شکلی آسیب میبیند که امکان بازکردن مجدد آن نیست. از فایل خود ذخیره داشته باشید. اگر کار بیش از یک روز زمان میبرد، در آغاز روز بعد، نسخه روز قبل را کپی کرده و روی کپی جدید کار را ادامه دهید تا به این شکل خطر از دست رفتن فایل کاهش یابد. بله! حجم زیادی از هارد شما اشغال میشود اما بلافاصله بعد از اتمام و تحویل پروژه میتوانید هارد خود را پاکسازی کنید و فایل احتمالا سنگین اصلی را هم با نرمافزارهای فشردهساز آرشیو کنید.
- بی مبالاتی در انتخاب فونتها
با انتخاب اشتباه فونت، ممکن است کل پروژه شکست بخورد. فونت ممکن است کارکرد خواندن نداشته باشد. مثلا تبدیل به یک بافت شود. اما اگر قرار است خوانده شود، باید به آن حساسیت ویژه نشان داد. بعضی از عادات بد مرتبط با طراحی حروف، شامل ناخوانایی فونت یا نوشته، تعدد فونت و فونتهای غیرمرتبط با محتوای کار است. راههایی برای اصلاح این عادت وجود دارد:
- دو یا نهایتا سه فونت در هر کار انتخاب کنید.
- فونتهای مجاور هم را با دقت انتخاب کنید
- در انتخاب فونت، به سریف و بدون سریف بودن آن توجه کنید. هرکدام از اینها، در جای خاصی کاربرد دارند.
- از خوانایی فونتها مطمئن باشید.
- در انتخاب فونت، حس کلی طرح و پیام و هدف آنرا در نظر داشته باشید.
کرنینگ و ترکینگ، چه در تایپ فارسی و تایپ انگلیسی دارای اهمیت است. هرگز به فونتها اعتماد صد در صد نکنید! حتما بعد تایپ متن، با ابزارهای متن که در اکثر برنامهها مثل فوتوشاپ وجود دارد، فواصل کاراکترها و واژهها را تنظیم کنید. فاصله و نیمفاصله را در نظر داشته باشید. اینکه جمله از کدام قسمت شکسته شود و به سطر دوم برود از موارد دیگری است که باید مورد توجه شما باشد. اگر واژهای ذاتا کوچک است، میتوانید کمی آنرا بزرگ کنید و برعکس. حتما فواصل را دستی تنظیم کنید و به فونت و برنامه تایپ بسنده نکنید. التبه این کار در متنهای طولانی مشکلات زیادی ایجاد میکند و وقتگیر است، اما غالب محصولات گرافیکی تبلیغاتی، متنهای طولانی ندارند. پس وقت کافی خواهید داشت که در انتهای کار، فواصل را از نوع بررسی و تنظیم کنید.
حتیالمقدور برای نشان دادن هنر خود، شروع به نابود کردن الفبا نکنید! نگاهی به اطراف خود بکنید. لوگوی روی کامپیوترتان، آرم روی موبایل، پوسترهای مطرح دنیا، بروشورهای راهنمای خارجی و…، کدام آنها شکل کلاسیک فونت را تغییر دادهاند؟ مثلا حرف A را برعکس نوشته باشند! مطمئنم نظر شما این نیست که آنها گرافیست و فوتوشاپ ندارند! دارند، اما هنرشان را با روشی بجز نابود کردن الفبا نشان میدهند.
- بیتوجهی به فضای خالی:
فضاهای خالی طرح هم اندازهء فضاهای پر دارای اهمیت هستند. گاهی این موضوع تنها گناه طراح نیست. بسیاری از مواقع کارفرما تلاش زیادی میکند تا به هر نحوی شده، فضاهای خالی را پرکند. وقتی طراح تلاش میکند که همه اطلاعات را در فضاهای موجود بچپاند، گاهی همه چیز به هم میریزد و به کل دیزاین آسیب میزند. من اسم این اتفاق را خفگی طرح گذاشتهام. همیشه تصور کنید عناصر کار شما، نیاز به اکسیژن برای تنفس دارند و فضاهای خالی، اکسیژن آنها هستند.
ضروریست که هر بخش طراحی شما، فضای خالی کافی در اطراف خود داشته باشد تا اجزای غیرمرتبط کار، با هم تداخل پیدا نکنند. فضای اطراف و داخل محتوا باید یکسان یا متناسب باشد. کشیدن گرید (خط راهنما) به شما کمک میکند تا فواصل را منظم و همسان تقسیم کنید.
- افراط در بکارگیری عکس
استفاده از عکس لزوما کار را بد نمیکند اما ضعفهای زیادی دارد. از نظر کیفی، هر عکس برخلاف فایلهای ترسیمی وکتور، میلیونها پیکسل دارد. وقتی سایز تغییر میکند، به همان اندازه پیکسلها بیشتر و بیشتر دیده میشوند و تصویر شما شطرنجی میگردد. استفاده از وکتور این مشکل را حل میکند. فایلهای وکتور اصولا در برنامههای ترسیمی مثل کورل و ایلاستریتور طراحی میشوند. خصوصیت این فایلها آن است که با افزایش سایز کار، تغییری در کیفیت آن داده نمیشود. معمولا برای فایلهای با ابعاد خیلی بزرگ و چندمتری، عکس مناسب (حداقل بصورت رایگان) پیدا نمیشود. چه بهتر که این نوع محصولات با تکیه بر وکتور و ترسیم بجای تصویر طراحی شوند.
از نظر تعداد نیز باید مراقب بود به حدی از عکس استفاده نکنیم که متریال تبلیغاتی تبدیل به آلبوم عکس گردد. از نظر موضوع، عکسی انتخاب نکنید که توجه به سایر نقاط متریال تبلیغاتی را از بین ببرد. به ترکیب رنگهای موجود در عکس و همسو بودن آن با کل پروژه دقت کنید، و اگر جایی تضادی دیدید، نگران نباشید، عکس را ویرایش کنید. چه ویرایش رنگی و چه ویرایش از نظر کادربندی.
- افراط در رنگ
کمبود رنگ در طراحی، احساس سردی به کار میدهد(که در بعضی پروژهها مفید است)، و افراط در تعداد آن هم معمولا باعث آشفتگی کار میگردد. پررنگ بودن بیش از حد عناصر، بدلیل القای انرژی، چشم بیننده را خسته میکنند. بهتر است بیشتر از دو یا سه گروه رنگ استفاده نکنیم. در انتخاب رنگ، به جایگاه متن در کنار یا روی رنگها توجه داشته باشیم. دقت کنید که این توصیهها عمومی است و در هر دستوری استثنایی وجود دارد.
مهمترین موارد دخیل در انتخاب رنگ از نظر من فرهنگ و تکیهگاه ذهنی رنگ، رنگ سازمانی، رنگ مرتبط با حس محصول، تاثیرات فیزیولوژیک ناخودآگاه رنگ بر بدن بینده و انرژیهای رنگها در صورت همنشینی با هم است و البته در کنار این موارد، محدودیتهای چاپ را نیز در نظر دارم.
- تنبلی در کنترل نهایی:
بررسی املایی کلمات، جزو مسوولیتهای طراح نیست. اما قبول کنید مشتری که بعد از هزینه و چاپ متوجه غلطهای املایی میشود، خاطرهای بد از همکاری با شما خواهد داشت. اگر توانستید، به غلطهای املایی بویژه در تیترها و عناوین دقت کنید. فراموش نکنید بعضی از غلطهای املایی بخاطر تنظیمات فنی طراح است. اگر لازم است متن را از حالت فونت خارج کنید تا امکان تغییر آن نباشد(این کار در برنامههایی مثل کورل دراو، ضروری است).
لازم است کانالهای رنگی را کاملا بررسی مجدد کنید. تنظیمات رنگی ضروری برای فونتها را چک کنید. مسیر (path) های باقیمانده را از کار نهایی حذف کنید. یکبار دیگر حاشیهها از خط برش را در نظر بگیرید. تنظیم رنگ تصاویر را به عنوان آخرین مرحله طراحی قبل چاپ انجام دهید چون مشتری باید با عکسی که شبیهترین رنگ به پس از چاپ را دارد اظهار نظر کند.
- بینظمی در تحویل پروژه:
وقتی فایل نهایی سفارشی مثل لوگو را آماده میکنید، تلاش کنید داکیومنت (پرونده) کامل را در اختیار مشتری قرار دهید. لوگو باید در کلیه فرمتهای مورد نیاز آینده تحویل مشتری شود. در پروژههای بزرگتتر، کُد رنگهای اصلی بکاررفته را بصورت یک فایل متنی در اختیار مشتری بگذارید. فرمتهای متفاوت چاپ را به مشتری بدهید. از هر عملی که مشتری مجبور شود مجددا برای کاری بجز طراحی به شما مراجعه کند پرهیز کنید. طراحان معمولا فایل لایهباز در اختیار مشتری نمیگذارند و این از حقوق طراح است. اما مشتری باید در صورت ضرورت از فونت بکاررفته در سفارشش و یا از کد رنگهای بکار رفته، باخبر باشد. نگران از دست دادن مشتری نباشید، با خساست در ارائه این اطلاعات بیشتر امکان دارد او را از دست بدهید!
- بیتوجهی به تمایل بازار:
آنقدر غرق طراحیهای روزمره خود نشوید که متوجه تغییر سبکهای طراحی در ایران و جهان نباشید. تغییر سبکها لزوما از خود طراحی شروع نمیشوند. همه رسانهها میتوانند روی خواست مشتری از شما به عنوان گرافیست اثر بگذارند. بیراه نیست اگر بگوییم حتی نمایشهای مد، میانبرنامههای ماهوارههای فارسی، رنگ سال و… همگی در میل بازار به نوع خاصی از طراحی گرافیک تاثیر میگذارد.
در کنار توجه به تمایل بازار، مراقب باشید در دام کلیشه و انجام کارهای تکراری و به نوعی بردهء بازار شدن نیفتید. حرکت در این مسیر، مثل راه رفتن در لبهء تیغ است.
اگر قصد دارید از فونت، عکس، یا ترکیب رنگی خاص استفاده کنید، مطمئن باشید که تکیهگاه روانی خاصی بیربط با کار شما در جامعه نداشته باشند. مثلا فونتی که شما برای تبلیغات تنقلات کودکان استفاده کردهاید، شاید در تیتراژ یک سریال ترسناک مورد استفاده قرار گرفته باشد!
- افراط در طرح های مفهومی:
بینندگان بویژه در مورد محصولات گرافیک تجاری، به شما وقتی نمیدهند تا طرحی پر از ایجاز و کنایه و سراسر نماد و مفهومی مقابل دیدگان آنها قرار دهید. پیام را راحت بیان کنید. اغلب شما با طبقهء متوسط جامعه طرفید. برای آنها طراحی کنید نه برای خوشایند همکاران و دوستان. اگر قرار است بگویید محصولی با محصولات دیگر متفاوت است، خیلی راحت و تصویری آنرا بیان کنید، بجای اینکه مثلا وسط ده مربع آبی، یک مربع قرمز بکشید، به نشانهء تفاوت محصول! آیا میتوانید همراه متریال تبلیغاتی خود رفته و برای همه توضیح دهید منظورتان از آن مربع قرمز چه بوده؟! حتی اگر متن توضیحی هم کنار تصویر مفهومی آورده شود، باز هم این کار نقطهء ضعف طراحی محسوب میگردد. حداقل در مورد گرافیک تجاری، طرحهای مفهومی، در حافظه بیننده نمیمانند.
- عدم مطالعه قبل از شروع کار:
این مورد از نظر من، یکی از مهمترین عادات بد ما طراحان است. قبول دارم که طراحان، بعد از مدتی کار میتوانند از تجربیات قبلی برای پروژههای جدید استفاده کنند، اما بپذیرید که شما حدی از مطالعه را برای شروع یک پروژه نیاز دارید. شیوهء شخصی من به این صورت است که ابتدا در مورد خود محصول یا مورد تبلیغاتی، اطلاعاتی میگیرم (اگر کارخانهاست، بررسی نوع تولید. اگر کتاب است، مطالعه چندصفحه ای از کتاب و…)، سپس اول رقبا را بررسی میکنم و در این بررسی بیش از نقاط قوت، به نقطه ضعف یا یا خطاهای آنها توجه دارم. در مرحله بعد خصوصیات جامعهء هدف را مشخص میکنم، از سطح تحصیلات تا سن و سال. و البته برای آرامش روانی! بهتر است بصورت نامحسوس، خود سفارشدهنده و روحیات او را نیز آنالیز کنید. خط قرمزهای او چیست؟ خط قرمزهای موضوع تبلیغاتی چیست؟
به یاد میآورم سالها پیش بیلبوردی برای یک شرکت حمل و نقل بار طراحی میکردم و از عکس باکیفیت یک تریلی زیبا استفاده کردم. کار بدون ذکر دلیل رد شد. مشتری چندبار درخواست تغییر عکس تریلی را کرد تا سرانجام تصمیم گرفتم بیشتر بررسی کنم (بله! این کار را اول باید میکردم!). متوجه شدم آنها تمایلی ندارند تریلیهای محصول چین در بیلبوردشان استفاده شود اما این مساله را بیان نمیکردند!
فرهنگ مناطق را بررسی کنید. دقت کنید که رنگ یا نمادها ممکن است در نقاط مختلف دنیا مفاهیم متفاوت و بعضا متضاد داشته باشند. مثالی از زندهیاد دکتر حسین آهی میزنم (نقل به مضمون) که درایران الاغ نماد نادانی است، اما یک آلمانی به محبوب خود میگوید: الاغِ زیبای من!
سیب در یک نقطهء جهان نماد سلامتی و در نقطهء دیگر نماد جنسی است. رنگ صورتی در ایران یادآور محصولات زنانه یا بهداشتی است اما لزوما در نقاط دیگر جهان اینطور نیست. این مساله حتی در داخل کشور هم باید در نظر گرفته شود. برخی از نقاط ایران، به متریال تبلیغاتی با رنگهای تند و متنوع علاقه بیشتری نشان میدهند تا طرحهای مینیمال. حتی در مورد آثار تاریخی که تصاویر آنها روی متریال تبلیغاتی مثل بروشور و پوستر و… بکار میرود نیز شخصا تجربه داشتهام که تصاویر برخی بناهای تاریخی به هیچ عنوان مورد پسند برخی از نقاط دیگر کشور نیست. نگذارید بعد از تولید محصول گرافیکی متوجه این مساله بشوید!
پایان
◄ نوشته: مهدی محجوب، طراح گرافیک