“در پنج سالگی شیدای کشیدن اشکال بودم، از شش سالگی شروع به طراحی کردم، از پنجاه سالگی چندین اثر خلق کردم، و از آنچه تا سن ۷۰ سالگی انجام دادهام ناخشنودم، تنها در سن ۷۳ سالگی متوجه شدم که چگونه فرمهای حقیقی طبیعت را به زنجیر کشم و سرانجام کیفیت واقعی پرندگان، حیوانات، حشرات و ماهیان و طبیعت و حیات علفها و درختها را درک کردم، در ۸۰ سالگی پیشرفتهای بیشتری خواهم کرد. در نود سالگی به عمق اشیاء طبیعت نفوذ میکنم. در صد سالگی شکوهمند خواهم شد و زمانی که به سن ۱۱۰ سالگی رسیدم در تمام کارهایم نیروی زندگی و جنبش هستی، به چشم خواهد خورد”
گویندهء جملهء متواضعانهء بالا، هوکوسایی، نقاش و هنرمند چاپ باسمه ژاپنی(چاپ اوکییوئه)، این عبارات را در سن ۷۵ سالگی بعد از سالها فعالیت هنری و شهرت به زبان راند، و البته نتوانست ۱۱۰ سالگی خود را ببیند. سنّی که وی همچنین در موردش گفته است: “وقتی که به ۱۱۰ سالگی رسیدم، قادر خواهم بود که زندگی را با یک خط، یک نقطه نشان بدهم و به اندازهای در این امر موفق خواهم شد که هیچکس به این حرفهای من نخواهد خندید”. هرچه به این جمله نگاه میکنیم، بیشتر حس میکنیم که گویی آنچه را که آرمان و هدف هنر “گرافیک” است بهتر از هر طراح گرافیک دیگری توضیح داده است، در زمانهای که گرافیک با تعریف امروزی آن وجود چندانی نداشت: نشان دادن زندگی با یک خط، یک نقطه… در ادامه نگاهی اجمالی میکنیم به زندگی و آثار هوکوسایی، هنرمند بزرگ قرن هجده و نوزده ژاپن.
◄ نوشته: مهدی محجوب، طراح گرافیک.
هوکوسایی یکی از شاخصترین هنرمندان مکتب نقاشی یوکیو-ای (اوکییوئه)، به معنای تصاویر جهانِ گذران، در دورهء هنری توکاگاوا در ژاپن است. یوکیو-ای (اوکییوئه) روشی بسیار ظریف و پرزحمت در چاپ دستی است. برای ساختن اوکییوئه، ابتدا طرحی را که نقاش بر کاغذی کشیده بود، به روی تختهای از چوب گیلاس کندهکاری میکردند. آنگاه این تخته را رنگ میزدند و کاغذ را با دقت و توجه کافی روی آن قرار میدادند. هر جا که بنا بود رنگهای بیشتری به اثر نهایی اضافه شود، قالبی جداگانه برای هر رنگ ساخته میشد. با پایان کار قالبسازی، بیش از دویست کپی از یک اثر تهیه میکردند و بعد چوب گیلاس را که تحت تأثیر چاپهای متعدد رطوبت گرفته بود، برای شش ماه یا بیشتر در گوشهای میگذاشتند تا خشک شود. هر تصویر اوکییوئه ابتدا به روی کاغذ طراحی میشود و بعد این کاغذ توسط صنعتکار دیگری در کارگاه تولید اوکییوئه به روی چوب کندهکاری میشود. برای هر رنگ یک قالب چوبی مجزا تهیه میشود. برای چاپ طرحهای هوکوسای با پیچیدگی و غنای رنگهای آن، باید قالبهای چوبی متعددی ساخته میشد.
■ آغاز
کاتسوشیکا هوکوسایی (Katsushika Hokusai)، در سال ۱۷۶۰ در شهر ادو در ژاپن به دنیا آمد. این شهر در آن زمان پایتخت سیاسی ژاپن بود و سالها بعد به توکیو تغییر نام داد و بعد از وقفهای مجددا تا امروز پایتخت ژاپن است. هوکوسایی ۸۹ سال در این شهر زندگی کرد و همانجا درگذشت. او در کودکی توسط یک خانوادهء معتبر هنری به نام ناکاجیما به سرپرستی گرفته شد، اما هرگز به عنوان وارث مورد قبول واقع نشد که این مساله از این نظریه پشتیبانی میکند که او پسر ناکاجیما، از یک ازدواج غیررسمی است. پدرش یک آینهکار زبده در کاخ حاکم نظامی (شوگون) ژاپن بود، هوکوسایی که از یک سال قبل به هنر علاقمند شده بود، از ۶ سالگی به نقاشی اطراف قابهای آینه که پدرش میساخت مشغول شد. گفته میشود که هوکوسایی درجوانی به عنوان کارمند یک کتابفروشی کار میکرد و از ۱۵ تا ۱۸ سالگی شاگر یک استاد چاپ دستی چوبی بود. این دوره نقش مهمی در پیشرفت هوکوسایی به عنوان یک متخصص چاپ دستی داشت.
■ شروع فعالیت جدی
قدیمیترین آثار هوکوسایی مربوط به هجده سالگی او است، وقتی به عنوان هنرجو نزد استاد برجسته کاتسوکاوا شونشو کار میکرد. اولین کارهای او بعد از این سال منتشر گردید که شامل نقاشیهایی مرتبط با تئاتر سنتی ژاپن، کابوکی، بود. با تکیه بر سنّ فرزندانش، هوکوسایی احتمالا در اواسط دهه بیستسالگی ازدواج کرده است و احتمالا تحت تاثیر زندگی زناشویی، سبک او نیز از این زمان تغییر کرده و به جای نقاشی هنرمندان و زنان، به سمت مکتب یوکی-ای میرود که شامل طراحی منظرههای نیمهتاریخی تحت تاثیر تکنیکهای پرسپکتیو غربی است و در کنار آن نقاشیهایی از کودکان میکشد. کتابآرایی و خطنگاریهای او نیز از مضامین قبلی به موضوعات تاریخی و آموزشی چرخش میکند.
■ تغییر سبک
در همان ایام، هوکوسایی در سبک دیگری نیز به نام سوریمونو به اوج میرسد که شامل چاپهای برای ایام و مناسبتهای خاص است که به تعداد کم و در اوج بالا چاپ میشدند. دهه سیسالگی او، با تغییرات مهمی در زندگیاش همراه شد، استادش شونشو در سال ۱۷۹۳ وقتی هوکوسایی ۳۳ سال داشت درگذشت، کمی بعد همسر جوان هوکوسای نیز فوت کرد و او و سه فرزندش را تنها گذاشت. چهار سال بعد هوکوسایی مجددا ازدواج کرد و در همین حوالی، نامی که او را به آن میشناسیم برای خود برگزید: هوکوسایی. از اینجا به بعد، دوره طلایی زندگی هنری او شروع شد و تا بیش از نیم قرن بعد ادامه یافت.
آثار هوکوسایی در این دوره از نظر قالب، هنر مکتب یوکیو-ای (اوکییوئه) را در مینوردد: چاپهای تک صفحهای، چاپهای مناسبتی، کتابهای مصور و داستانهای کوتاه تصویری، تصویرسازی برای کتب مذهبی و تاریخی، کتابهایی با جذابیت جنسی و اسکچها و چاپهای دستی دیگر. از حیث موضوع، هوکوسایی به ندرت و فقط در بعضی نقاشیها یا آثار با مایههای جنسی، سعی در رقابت با استاد شناختهشدهء طراحی فیگور یعنی اوتامارو میکرد و معمولا وارد این کار نمیشد ولی بجز طراحی فیگور، وی طیف وسیعی از موضوعات را در آثار خود به کار برد، اما تاکید کارهای او در طراحی چشماندازها و صحنههای تاریخی بود و فیگورهای انسانی، در این آثار اهمیت اصلی را نداشتند. با ورود به قرن نوزدهم، وی مدتی طراحی با شیوهء پرسپکتیو و رنگبندی غربی را هم تجربه کرد.
از آغاز قرن نوزدهم، هوکوسایی، شروع به تصویرسازی برای رمانهای تازه مرسومشدهء مصور معروف به یومیهون نمود. بخاطر اهمیتی که این نوع کتابها پیدا کردند، در حوالی سال ۱۸۰۶ سبک هوکوسایی مجددا دستخوش تغییرات قابلتوجهی شد. کارهای طراحی چهرهء او قویتر شد، اما ظرافت کارهایش کمتر گردید. توجه او به مضامین کلاسیک یا سنتی بویژه ساموراییها و جنگاوران و نیز موضوعات چینی بیشتر شد و از دنیای سبکِ یوکیو-ای فاصله گرفت.
■ حوادث مهم در زندگی هوکوسایی
در سال ۱۸۱۲ پسر ارشدش درگذشت، این غم بزرگ نه تنها لطمهء عاطفی بلکه آسیبی مالی نیز محسوب میشد، چرا که طبق سنتهای خانوادگی، وجود فرزند پسر در میزان سهیم شدن هوکوسایی از درآمدهای خانوادهء مرفه ناکاجیما نقش داشت، ضمن اینکه در آن زمان دستمزد هوکوسایی بیشتر بصورت هدیه پرداخت میشد نه وجه نقد. شاید به دلایل مالی، از این دوره توجه هوکوسایی تدریجا از تصویرگری کتاب داستان به سمت کتابهای تصویری و نوعا طراحی چاپی برای هنرمندان آماتور معطوف شد. به احتمال زیاد قصد او پیداکردن شاگردان و به طبع آن حامیان جدید بود و تا حدی نیز موفق شد. اگرچه هوکوسایی به خاطر چاپها و تصویرسازیهای دارای جزئیات زیاد معروف است، ولی همچنین دوست داشت هنر خود را در معرض نمایش عموم بگذراد، برای مثال این کار را با خلق نقاشیهای عظیم از چهرههای اساطیری و نمایش مقابل جمعیتهای حاضر در جشنوارهها انجام میداد. وی این کار را هم در شهر ادو (توکیو) و هم ناگویا انجام داد و بعضی از این نقاشیها، دویست متر مربع اندازه داشت (مساحت زمین والیبال ۱۶۲ متر مربع است!). وی حتی یکبار برای نشاندادن هنر خود مقابل شوگون (لقب حاکمان نظامی ژاپن) احضار شد.
در تابستان ۱۸۲۸، همسر دوم هوکوسایی نیز درگذشت. استاد در آن زمان ۶۸ سال داشت و تنها و نیمهفلج شده بود و فقط نوهء بیبند و بارش که یک بزهکار واقعی بود کنارش بود. شاید به همین دلیل بود که شاگرد و دختر محبوب و هنرمندِ هوکوسایی، اوئی، از همسرش که هنرمندی دونپایه بود جدا شد و نزد پدرش آمد و تا آخر عمر استاد کنارش ماند.
قدر مسلم، هوکوسای زندگانی بسیار عجیب و بی سر و سامانی داشت. او مجموعا در حدود ۹۰ بار منزل عوض کرد، و طلبکارانش همیشه دنبالش بودند و روح حساسش را میآزردند. او هرگز از لحاظ مالی به آرامش نرسید، اما جایگاه هنریاش همانند نقاشیهایش با عظمت ماند. هوکوسایی را یکی از بزرگترین هنرمندان تاریخ جهان میدانند. ضربه قلم او جاندار، قوی، برّنده، خشن و توانا است و قلم بیاختیار با پایداری بیمانندی در دستهای او بر صفحهء تابلو حرکت میکند. در تمام کارهای او جستجویی پرجنبش و سودازده میبینیم. خود او میگوید: “میخواهم آدمها و حیواناتی که میآفرینم آنقدر زنده باشند که از کاغذ بگریزند و همچنین از خط و نقطهای به وجود آمده باشند…
مجموعه مانگوا، کتابی از آثار او و شامل طرحهای سریع است. دائرهالمعارفی از زندگانی ژاپنی حاوی حدود ۱۰ هزار طرح که گویی نقاش بدون برداشتن قلم آنها را کشیده است. در صفحات مختلف این کتاب، ما با انواع کاراکترهای ژاپنی روبرو میشویم. در مانگوا طرحهای او برخلاف سایر آثارش همه خشن، ناظریف و فاقد لطف شاعرانه هستند و سبک خود را گاهی تغییر میدهد. آثار هوکوسایی بیشمار و گوناگون است، ولی سه مجموعهء آن اهمیت زیادی دارند:
- تصویرهای شاعرانه
- گلهای بزرگ
- سی و شش چشمانداز از کوه فوجی
در مجموعهء سی و شش چشمانداز از کوه فوجی، هوکوسایی در نقش یک نقاش امپرسیونیست ظاهر میشود. در تابلوهای این مجموعه که خلق آن هفت سال زمان برده است، اهمیت رنگها و تغییرات تنها، در ساعات روز و فصلهای مختلف سال نشان داده شده است. یکی از معروفترین آثار هوکوسایی در این مجموعه، تابلوی “موج عظیم کاناگاوا” (آن سوی موج در ساحل کاناگاوا) است. خصوصیت تمام تابلوهای این مجموعه، وجود کوه فوجی در آنها است. این مجموعه قلهء کار هوکوسایی است و گفته میشود هرگز اثری قبل و بعد از این آلبوم ۳۶ تایی و آلبوم مکمل بعدی آن، در چنین سطحی خلق نشد حتی در آثار هیروشیگه نقاش بزرگ همعصر هوکوسایی.
هوکوسایی در سن ۷۴ سالگی، مجموعه مکمل دیگری به نام “صد چشمانداز از کوه فوجی” منتشر ساخت که مناظر آن خارج از کادرهای قراردادی عامهپسند بود. همچنین از “آبشارها” که در شمار شاهکارهای او در فن تزئینی است، باید یاد کرد.
■ هوکوسایی و هنر غرب
هوکوسایی در کنار هنر نقاشی و چاپ دستی، طراح صنعتی نابغهای بود و مدلهای بیشماری از پارچه، پیپ، پرده، شمشیر و … از او به یادگار مانده است. اگرچه در بعضی کارهای وی، تاثیر از نقاشی اروپا دیده میشود، اما تاثیر متقابل او روی مکتبهای نقاشی غرب نیز قابل چشمپوشی نیست. چنددهه بعد از مرگ هوکوسایی و در حوالی دهه ۱۸۸۰، هنرمند بزرگ امپرسیونیست، ونسان ونگوگ در نامههای متعدد خود به برادرش و سایر آشنایان، از نفوذ نقاشی ژاپنی در امپرسیونیستهای فرانسه و ارادتش به سبک نقاشی ژاپن و شخص هوکوسایی سخن میگوید: “نقاش ژاپنی خیلی تند و مانند رعد و برق طراحی میکند. طرح ژاپنی مانند اعصاب سازندهی آن ظریف و بسان نیروی درکش ساده است…”.
ونگوک در مورد آثار غیررنگی هووسایی میگوید: کارهای هوکوسایی نیز [مانند آثار دلاکروا] دارای شور و صدا است، ولی این شور و صدا، در طرحهایش بیشتر احساس میشود، تا در کارهای رنگی او.”. ابرازعلاقههای ونسان ونگوک به هنر ژاپن، زیاد و فراتر از ظرفیت این نوشته است، اما گفتن این جملهء او، که بسیار شبیه به جملهء خودِ هوکوسایی در اول این متن است خالی از لطف نیست: “ژاپنی هیچ کاری را با شتاب انجام نمیدهد. کار برای آنها مانند نفس کشیدن عادی است. آنها شکل اندام را با چند خط صحیح و با همان سادگی و اطمینان بستن یک دکمهء پیرهن انجام میدهند. خیلی دلم میخواست به این مرحله برسم و بتوانم فرم اندام را با چند خط ساده مجسم نمایم…”
■ پایان
هوکوسایی بسیار پرانرژی بود. صبح زود بیدار میشد و تا پس از تاریکی کارمیکرد و این سبک عادی زندگی او در زندگی طولانی و پربارش بود. هوکوسایی حداقل ۳۰ بار نام هنری خود را تغییر داد، نامهایی مثل شانرو، سوری، کاکو، تایتو، گاکیوجین، لیتسو و مانجی از اسامی هنری او بودند. بنظر میرسد هوکوسایی با تغییر سبک طراحی خود، نام خود را نیز تغییر میداده است و گاه نام جدید را کنار نام اصلی خود میآورد. همه اینها نشانگر روح بیقرار او بود. او خودش را پیرمردِ دیوانهء نقاشی مینامید. با وجود اشتیاقش به تجربهء جهان پس از مرگ، همواره تا روزهای آخر زندگی در ۸۹ سالگی، از دهه بعدی یا پنج سال بعدی زندگی خود سخن میگفت. نبوغ هنری در هفتاد سال فعالیت جدی نمونهای از یک هنرمند تخصصگرا با تمرکز بر یک هنر خاص است. او از خود چهرهای خلق کرد که تا سالهای بعد، هنرمندان، منتقدین و هنردوستان غربی را بیش از هر هنرمند شرقی دیگر تحت تاثیر قرار داد.
■ پیشنهاد مطالعه چند کتاب در مورد هوکوسایی:
در مورد هوکوسایی کتابهای متعددی به رشته تحریر در آمده است. در ادامه، چند کتاب نفیس و بسیار مفید در مورد این هنرمند بزرگ ژاپن، برای دانلود ارائه میشود با کلیک روی تصویر زیر، کتابهای مرتبط با هوکوسایی را به راحتی دانلود کنید:
◄ برای نوشتن این مطلب، از دانشنامه بریتانیکا و نیز کتاب رامبراند، هوکوسایی، ونگوک (پرویز رضایی) بهره گرفته شده است.